هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

هوراد جوانمرد نیک

نامه سوم

سلام قند عسلم فردا شايد ماماني نياد سر كار كه برات بنويسه آخه عمه داره از تركيه مي ياد ساعت 3 ميرسه بايد بريم از فرودگاه بياريمش شنبه ايشالله همه ماجرا رو برات تعريف ميكنم قربون قند عسل برم    
11 مرداد 1390

نامه دوم

ديروز بابا رفته بود ماموريت مامان بزرگ كه آوردت گفت كه مصدوم شدم آخه گل پسر در حين رانندگي با روروئك مامان بزرگو تعقيب كرده و ايشونم از ترس له شدن پا زير ماشين هوراد پا به فرار گذاشته و خورده به اوپن آشپزخونه  طفلكي بازوش كبود شده بود آخه راننده كوچولو تو كه گواهينامه نداري چرا كورس ميذاري؟ قربون اون دويدنت با رورئك برم شب كلي منتظر بابا شديم تو كه خوابت برد مامان نگران پشت پنجره وايساده بود آخه موبايل بابايي هم خاموش بود بعد كلي بابايي اومد انگار دنيا رو بهم دادن تو هم كه زود بيدار شدي معلومه كه گل پسر نميتونه بدون ديدن بهترين باباي دنيا بخوابه ساعت 1 شبه اما تو هنوز انرژي داري و هي مي خندي مامان و بابا داشتن از بيخوابي از هوش...
10 مرداد 1390

نامه اول

هوراد به همه كوچولوهاي ني ني وبلاگ و مامان باباهاشون سلام ميكنه و از اون لبخنداي با نمك هميشگيش به شما ها  هم هديه ميده ايشالله كه دوستاي خوبي تو اين وبلاگ پيدا كنه و سالهاي سال بتونه از اين دوستي لذت ببره اينم هوراد و آنيتا آنيتا 2 ماه از هوراد كوچيكتره   ...
10 مرداد 1390