هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

هوراد جوانمرد نیک

نامه پنجاه و ششم

1391/6/31 8:20
643 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به قند عسل ماماش و پاپاش الان که دارم اینو می نویسم تو و بابایی در خواب ناز هستین و مثل دو تا جوجه خوشگل خوابیدین مامانی صبح زود بیدار شده و برای شما دو تا پسر خوشگل حلیم درست کرده که شکم و گلوتونو صفایی بدین آخه هر 3 تاییمون بدجوری سرما خوردیم .

راستش مادر نمیدونم از کجا برات تعریف کنم که چی شدکه سر مامانی اینقدر شلوغ شد که وقت نکرده برای دردونه چیزی بنویسه خیلی دوست دارم وبلاگت پر بشه از خاطراتت که وقتی بزرگ شدی بخونی و بدونی که چی شده و چی گذشته اما خب حیف که تا الان نشد ایشالله که از این به بعد بهتر بشه(مسلمانان ز سر صدق آمین بگویند که آمین تقویت باشد دعا را!!!)

گفته بودم یه خبر خوبی در راهه اونم اینه که مامانی ارشد قبول شده البته از شانس بد که نمیشه گفت از دست روزگار تهران نگرفت و مامانی مجبور شد برای دل خوش کردن خودش شهرستانو بزنه حالا که قبول شده مونده که چکار کنه یکی میگه دولتیه از دست ندیا یکی میگه کارت چی ؟ خلاصه مامانی بعد از کلی کلنجار رفتن با خودش تصمیم گرفت که پز دانشگاه ملی بودنو  اینکه من دانشگاه تهرانیمو از این حرفا رو کنار بذاره و با رتبه یک رقمی راهی دانشگاه آزاد بشه تا بابایی و گل پسر اذیت نشن

از همین تریبون نی نی وبلاگ از کلیه دوستانی که منو دعا کردن کمال تشکر رو دارم وهزار البته از همسر دوست داشتنی و پسر خوشگلم که منو تشویق کردن ,من میگم این قند عسل خوش قدمه حالا هی شما بگین خرافاته!!

اینکه مامانی چه سختیایی رو در این راه تحمل کرد بماند برای بعد...

دردونه مامانی و بابایی 1-2 هفته ایه جمله کوتاه می فرمایند مثلا مامان ببین ,مامان بیا,مامان بوو یعنی برو

عسل بابا 3شنبه که رفته بودیم دکتر نشسته بود روی تخت معاینه دکتر داشت با یه بیمار حرف میزد که نازدونه خسته شو و اینگار یه جورایی به خان باشتین برخورد که بلند گفت بیا بیا دکتر با تعجب نگاش کرد و گفت الان میام و خلاصه کاراتو سفارشی انجام داد جیگر مامان الان 89 سانتی متر قد و 5/13 کیلو وزن دارن هزار ماشالله

راستی بهدونه ما صاحب کیف مدرسه شد آخه به امید خدا قراره راهی مهدکودک بشه هر چند مامانی نگرانه اما این صفا و مروه ای که هر روز از اینجا بله همینجایی که نشستمو میگم تا خونه مامان بزرگ که فاصلش به اندازه جایی که هنوز گاز نداره تا جایی بالاشهریه برای خودش مامانی وبابایی رو حسابی خسته کرده خانم مربی دیروز  مامانی رو مطمئن کرد که مهد کودک حتما برقرار میشه

دردونه بیدار شده داره منو صدا میکنه باید برم........

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)