مادرانه
بس است هرچه زمین از من و تو بار کشید
چگونه میشود از زندگی کنار کشید؟
چقدر میشود آیا به روی این دیوار
به جای پنجره نقاشی بهار کشید؟
برای دور زدن در مدار بیپایان
چقدر باید از این پای خسته کار کشید؟
گلایه از تو ندارم، چرا که آن نقاش
مرا پیاده کشید و تو را سوار کشید
حکایت من و تو داستان تکّهیخیست
که در برابر خورشید انتظار کشید
چگونه میشود از مردم خمار نگفت
ولی هزار رقم دیده خمار کشید؟
اگر بهشت برای من و تو است، چرا
پس از هبوط خدا دور آن حصار کشید؟
چرا هرآنچه هوس را اسیر کرد، امّا
برای تکتکشان نقشة فرار کشید؟
خدا نخست سری زد به جبّه ی منصور
سپس به دست خودش جبّه را به دار کشید
خودش به فطرت ابلیس سرکشی آموخت
و بعد نقطه ضعفی گرفت و جار کشید
غزل، قصیده اگر شد، مقصر آن دستیست
که طرح قصه ی ما را ادامه دار کشید.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی