بدرقه يه آدم خوب

ممنون عزيزم كه امروز با ماماني و بابايي همراهي كردي ميدونم خسته شدي آخه تو خيلي كوچولويي اما بايد بگم كه مرد كوچيك مايي بهت افتخاي مي كنيم نميدوني اونجايي  كه اون مرد بزرگو داشتن بدرقه مي كردن و لا اله الا الله مي گفتن وقتي صداي همه قطع شد تو يه دفعه بلند با اون صداي بچه گانه دوست داشتنيت گفتي لا اله الا الله ماماني  چه حالي شد احساس كرد اين لا اله الا الله با بقيه فرق ميكنه همين كافيه تا يه سفر كرده  رو تا بهترين جاها ببره .... ماماني همونجا به خودش فكر كرد و اينكه كاش توي بدرقه  ماماني هم يه آدم پاك يه كوچولوي بي گناه باشه كه.................

اي بابا ما حالا بايد گل پسرو بفرستيم مهد كودك بعد مدرسه ‘ دانشگاه‘ تازه بعدش دومادش  كنيم كلي كار داريم يا حداقل خودم براي خودم كلي كار تعريف كردم حالا تا هر جاش كه  شد و به قول بزرگترا كه بهترين حرفو مي زنن تا هر جا كه خدا ازم راضي شد...

آره عزيزم روز بزرگي بود و تو هم كار بزرگي كردي وهمه چقدر كيف كردن وقتي كه تو هي مي گفتي مثل تولده....

آره پسرم مرگ هم يه نوع تولده مخصوصا اگه يه آدم خوب باشه كه حتما يه شروع  خوبي براي اونه... آره عزيزم مراسم تولد يه مرد آسماني يه آدم خوب يه استاد بي ادعا دكتر صفوت بود....