هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

هوراد جوانمرد نیک

باباي دوست داشتني روزت مبارك

1392/2/31 13:46
1,317 بازدید
اشتراک گذاری

 

بابا جون من هورادم خيلي دوست دارم درسته الان خيلي چيزا رو نمي تونم بگم يا خيلي كارها رو نمي تونم انجام بدم اما مي خوام بدوني كه همه چيزو مي فهمم . مي فهمم وقتي صبح خيلي زود از خونه ميري بيرون و غروب بر ميگردي براي چيه درسته بهت ميگم بابا نرو سر كار اما باور كن اين حرفو براي دل خوش كردن خودم مي زنم اون روز كه گفتي بعدا مي يام اينو مي خريم من گفتم گرونه بابا؟ تو خنديدي از اينكه پسر كوچولوت حرف آدم بزرگا رو زده خندت گرفت اما من مي دونستم كه معني حرفم چيه . بابايي من ته چشماي تو مامانو مي بينم نميدونم شايد همه بچه ها اينطورين اما من حتي مي تونم توي قلب تو و ماماني رو هم ببينم . اون روز درسته كه به حرفم خنديدي اما من ته چشماتو ديدم بخاطر همين گفتم آره گرونه بابا خوب نيس.

باباجون خيلي وقتا توي ماشين خسته مي شم  از سر و كولت بالا ميرم و تو اذيت مي شي يعني من كه نميدونم راستش زياد نشستن توي ماشين خستم ميكنه راه طولاني بدنمو درد مي ياده آخه من خيلي كوچولوئم اونوقت دلم مي خواد شوخي كنم هي به تو و مامان ور ميرم و شما از دستم عصباني ميشين اونوقت من توي چشات زل مي زنم و ميگم شوخيه

بابايي وقتي بغلم ميكني خودمو بهت مي چسبونم ميدونم كمرت درد مي ياد اما ننميدونم چرا به بغلت نياز دارم يه حس خوب بهم ميده اينكه يه آدم بزرگ از نوع قوي ‘ قويتر از مامان هست كه دوسم داره و مواظبمه

امروز صبح كه بيدار شدم نبودي به ماماني گفتم من كه كار بدي نكردم پس چرا بابايي رفته؟ ؟ بابايي بهت نياز دارم اينو هر بار كه توي چشات زل مي زنم يا وقتي بهت مي چسبم مي توني بفهمي....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آمیتیس
5 خرداد 92 13:50
هوراد جونم روز پدر بر همه پدران بزرگواري كه ني ني هاشون اين حرفا رو بهشون ميگه يا نميگه مبار باشه


آمیتیس عزیزم ایشالله همیشه زیر سایه امام علی و پدر و مادرت باشی خانومی