نامه پنجاهم(شب یلدا)
یلدا مبارک یلدا مبارک دومین یلدای زندگیت مبارک دلبند مامان و بابا چهارشنبه مامانی با سرعت نور که نمیشه گفت با سرعت یه تاکسی پیکان داغون خودشو رسوند بخونه قبل از رسیدن به خونه یه دفعه تغییر عقیده داد و وسط راه پیاده شد و دو تا کلاه خوشگل برای دردونه خرید مباره مبارکه مبارک اومدن به خونه با حموم دادن آقازاده شروع شد و مامان بزرگ هم صد البته همراهی کردن اما نازدونه برخلاف روزای دیگه که استقبال ایانی از آبتنی می فرمودن اصلا خوشحال نشدن که هیچ مامان بزرگ رو هم چسبیده بودن و دست به دامن که از توی حموم نجاتش بده خلاصه با کلی دنگ و فنگ گل پسر حموم داده شد و بعد از درست کردن سوپ و سالاد با بابای دوست داشتنی و بابابزرگ و مامان بزرگ ...
نویسنده :
مامان و باباي هوراد
23:02