روز مادر
ماماني دوست دارم اين عكسو از وبلاگ يكي از همكارا گرفتم خيلي خوشم اومد روز مادر با اتفاقات مختلف سپري شد از 6 صبح راه افتادن به سمت خونه مامان بزرگ و دودر كردن باغ عقيق و بنگاه رفتن ماماني كه كل بنگاهها رو يه روزه رفت و بعدش بدو بدو رفتن تا تهران براي امتحان و بعدشم اومدن بابايي با دسته گل دنبال مامان و و مسير برگشت كه 3 ساعت و اندي طول كشيد و برداشتن مامان بزرگ و اومدن به خونه راستش ماماني اونقدر خستس و اونقدر اتفاقات جديد توي اين مدت افتاده كه توان نوشتن هم نداره الان شما گل پسر رفتي كه واكسن بزني و ماماني نگرانه ايشالله به سلامتي قربونت برم كه 5/1 شدي خيلي دوست دارمممممممممممممم خيلي زيادددددددددد ...
نویسنده :
مامان و باباي هوراد
9:29