هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

هوراد جوانمرد نیک

نامه سي و هفتم(خاطره)

1390/7/19 11:14
396 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد سلام از جنس گلاي خوشگل و دوست داشتني

مرسي كه ديروز همراه باباي دوست داشتني اومدي دنبال مامان قربون قد و بالات برم بابايي مي گفت از همون در خونه روي صندلي خوابت برد تا محل كار ماماني عزيزم خيلي خيلي دوست دارم بيشتر از اونچه فكرشو بكني و بخاطر اين احساس قشنگي كه بهم دادي ازت ممنونم

خدايا شكرتGood Evening Graphic #6

امروز صبحم باز ماماني ديرش شد آخه ديشب خيلي بيدار شدي اگه مامان بزرگ در نزده بود احتمالا ماماني تا ظهر 7 تا پادشاه كه چه عرض كنم 7 تا خان باشتينم توي خواب مي ديد

مامان بزرگ گفت كه ديروز غذاتو نخوردي ماماني وقتي اومد طبق دستور آشپزي  برات حلوا درست كرد  اما ناقلا فكر كنم تو فهميدي كه اين اولين باريه كه مامان حلوا درست كرده بخاطر همين بود كه نخوردي و گرسنگي رو ترجيح دادي حيف  كاش تو هم ميخوردي هرچند ماماني و بابايي خودشون خوردن و كيف كردن !! بعدشم برات يه غذاي خوشمزه با قارچ درست كردم كه خدارو شكر خوب خوردي خداكنه امروز سوپتو خوب بخوري

پسر قشنگم ميدوني مامان‘ اونوقتي كه به دنيا اومدي ماماني شيرش كم بود بيخوابي و خستگي هم هر روز تاثير بدتري داشت گاهي مي شد تو 2 ساعت ميك مي زدي اما سير نمي شدي از خستگي خوابت مي برد ماماني تا ميذاشتت زمين باز بيدار مي شدي و گريه ميكردي ماماني هم پشت در قايم مي شد وگريه ميكرد اخه ازت خجالت مي كشيد بابايي مي گفت گريه نداره خب شير خشك كه هست اما دكتر گفته بود هر چي ميك بزنه شير بيشتر ميشه بابايي از دل ماماني خبر نداشت روزا و شباي سختي بود دلم نمي خواست از اين نعمت محروم بشي تا اينكه يه روز جمعه بود ماماني موقع اذان ظهر توي گوش فرشته كوچولو گفت كه براي زياد شدن غذاش دعا كنه نميدونم عوامل طبيعي بودن يا ماورايي دعاي فرشته كوچولو بود يا چيز ديگه اما هر چي بود اون اتفاق خوشايند افتاد خدايااااا هزارا بار تورو شكر ميكنم كه رزق و روزي پسرمو زياد كردي

ميدوني مامان اون روزا خيلي سخت بود اما هر چي بود گذشت هميشه همينطوره لحظه هاي سخت به كندي ميگذره اما وقتي تموم ميشه انگار فقط يه لحظه بوده مهم اينه كه توي اون لحظه سخت نذاريم چيزي از پاكي و خوبي ما كنده بشه و بره چون اگه بره شايد هيچوقت برنگرده

بقول مامان بزرگ زمستون ميگذره و روسياهي به ذغال مي مونه خدايا به ما كمك كن كه روسياه نباشيم كمك كن كه سختيا رو فقط نگذرونيم بلكه طوري ازشون عبور كنيم كه وجودمونو روشنتر  و صيقلي تر بكنه نه اينكه هي سياهتر و تاريكتر بشيم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آمیتیس
25 مهر 90 10:59
سلام عزیز خاله عکسای تولد آمیتیس رو ببین و نظر قشنگتو بذار